دلم را سپردم به بنگاه دنیا

ساخت وبلاگ

دلم را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم این جا و آن جا و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت و هی این و آن سرسری آمد و رفت ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد دلم ، قفل بود کسی قفل قلب مرا وا نکرد یکی گفت : چرا این اتاق پر از دود و آه است یکی گفت : چه دیوارهایش سیاه است یکی گفت : چرا نور این جا کم است و آن دیگری گفت : و انگار هر آجرش فقط از غم و غصه و ماتم است و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری و من تازه آن وقت گفتم : خدایا تو قلب مرا می خری ؟ و فردای آن روز خدا آمد و توی قلبم نشست و در را به روی همه پشت خود بست و من روی آن در نوشتم : ببخشید ، دیگر برای شما جا نداریم از این پس به جز او کسی را نداریم

عرفان نظرآهاری

از کتاب " روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس "

سلام...
ما را در سایت سلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalame-shirin بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 10:31